خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گنجشک
[اسم]
sparrow
/ˈspæroʊ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
گنجشک
معادل ها در دیکشنری فارسی:
گنجشک
1.Sparrows are common in many parts of the world.
1. گنجشک ها در سراسر دنیا پیدا می شوند.
تصاویر
کلمات نزدیک
sparring partner
sparky
sparkling water
sparkling
sparkler
sparrowhawk
sparse
sparsely
sparta
spartan
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان