خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . استاندارد
2 . [آهنگی که خوانندگان بسیاری اجرایش کردهاند]
3 . پرچم
4 . معمولی
[اسم]
standard
/ˈstændərd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
استاندارد
معیار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
استاندارد
معیار
1.This essay is not of an acceptable standard - do it again.
1. این مقاله استاندارد قابل قبولی ندارد؛ دوباره بنویس.
2.We have very high safety standards in this laboratory.
2. ما معیارهای امنیتی بسیار بالایی در این آزمایشگاه داریم.
safety standards
استانداردهای ایمنی
2
[آهنگی که خوانندگان بسیاری اجرایش کردهاند]
3
پرچم
معادل ها در دیکشنری فارسی:
درفش
علم
مترادف و متضاد
flag
[صفت]
standard
/ˈstændərd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more standard]
[حالت عالی: most standard]
4
معمولی
استاندارد، رایج، مرسوم
معادل ها در دیکشنری فارسی:
استاندارد
استانده
باب
1.Clothes are sold in standard sizes.
1. لباسها در اندازههای معمولی به فروش میرسد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
stand up
stand out
stand in
stand for
stand by
standard poodle
standardize
standoffishness
staple
staple gun
کلمات نزدیک
stand-up
stand-offish
stand-off half
stand-off
stand-in
standard assessment tasks
standard deviation
standard lamp
standard of living
standard time
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان