خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . راندن
2 . گاو اخته شده
[فعل]
to steer
/stɪər/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: steered]
[گذشته: steered]
[گذشته کامل: steered]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
راندن
هدایت کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
راندن
1.She carefully steered the car around the potholes.
1. او با دقت ماشین را دور دست انداز هدایت کرد.
2.This car is very easy to steer.
2. راندن این ماشین خیلی آسان است.
[اسم]
steer
/stɪər/
قابل شمارش
2
گاو اخته شده
گاو گوشتی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
گوساله اخته
گاو گوشتی
تصاویر
کلمات نزدیک
steeply
steeplejack
steeplechaser
steeplechase
steeple
steer clear
steerage
steering
steering committee
steering wheel
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان