خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دوری کردن
[عبارت]
steer clear
/stɪr klɪr/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دوری کردن
فاصله گرفتن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دوری کردن
1.Jo tried to steer clear of political issues.
1. "جو" سعی کرد تا از مسائل سیاسی دوری کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
steer
steeply
steeplejack
steeplechaser
steeplechase
steerage
steering
steering committee
steering wheel
stella
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان