خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چسبیدن به
[فعل]
to stick with
/stɪk wɪð/
فعل گذرا
[گذشته: stuck with]
[گذشته: stuck with]
[گذشته کامل: stuck with]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
چسبیدن به
ادامه دادن با
informal
1.He said that he was going to stick with the traditions established by his grandfather.
1. او گفت میخواهد به سنتهای تثبیتشده توسط پدربزرگش ادامه دهد.
2.He's a good car mechanic - I think we should stick with him.
2. او مکانیک ماشین خوبی است؛ فکر میکنم باید بچسبیم به او.
تصاویر
کلمات نزدیک
stick up for
stick together
stick to your guns
stick to the schedule
stick to a budget
stick-in-the-mud
sticker
sticking plaster
sticking point
stickleback
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان