خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . روشن نگه داشتن آتش (با افزودن چوب، ذغال و...)
2 . تحریک کردن
[فعل]
to stoke
/stoʊk/
فعل گذرا
[گذشته: stoked]
[گذشته: stoked]
[گذشته کامل: stoked]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
روشن نگه داشتن آتش (با افزودن چوب، ذغال و...)
ذغال، چوب و... به آتش افزودن
1.She was stoking the stove with sticks of maple.
1. او داشت با تکههای چوب افرا اجاق گاز را روشن نگه میداشت.
2
تحریک کردن
برانگیختن
1.These demands are helping to stoke fears of civil war.
1. این تقاضاها دارند به برانگیختن ترس از جنگ داخلی کمک میکنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
stoically
stoical
stoic
stodgy
stodge
stoke up
stoked
stoker
stole
stolen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان