خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گمراه کردن
2 . موافقت کردن
3 . همراهی کردن
4 . وفادارانه پیروی کردن
5 . (پشت کسی) ردیف حرکت کردن
[فعل]
to string along
/strɪŋ əˈlɔŋ/
فعل گذرا
[گذشته: strung along]
[گذشته: strung along]
[گذشته کامل: strung along]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
گمراه کردن
وعده دروغین دادن، فریب دادن، سر دواندن
informal
to string somebody along
کسی را گمراه کردن
He’s just stringing you along.
او فقط دارد تو را گمراه میکند [دارد تو را سر میدواند].
2
موافقت کردن
تظاهر به موافقت کردن
3
همراهی کردن
همراه کسی آمدن
1.If you’re going into town, I’ll string along with you.
1. اگر به شهر میروی، من همراهت خواهم آمد.
4
وفادارانه پیروی کردن
5
(پشت کسی) ردیف حرکت کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
string
strikingly
striking
striker
strikeout
string instrument
string light bulb
string trimmer
string vest
stringed instrument
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان