خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مجبور کردن
[فعل]
to strong-arm
/strɔŋ-ɑrm/
فعل گذرا
[گذشته: strong-armed]
[گذشته: strong-armed]
[گذشته کامل: strong-armed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
مجبور کردن
informal
1.He was strong-armed into doing it.
1. او مجبور به انجام آن کار شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
strong wind
strong smell
strong safety
strong point
strong lighting
strong-arm man
strong-minded
strong-willed
strongbox
stronghold
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان