1 . شرجی 2 . پرشوروحرارت
[صفت]

sultry

/ˈsʌltri/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: sultrier] [حالت عالی: sultriest]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شرجی داغ، بسیار گرم و مرطوب

معادل ها در دیکشنری فارسی: دم‌کرده شرجی
مترادف و متضاد hot muggy torrid
  • 1.The weather was still very sultry.
    1. هوا همچنان بسیار شرجی بود.
a sultry summer afternoon
یک بعدازظهر داغ تابستانی

2 پرشوروحرارت جذاب، شهوانی

مترادف و متضاد attractive
a dark-haired sultry woman
زنی سیاه‌موی و جذاب
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان