خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شرجی
2 . پرشوروحرارت
[صفت]
sultry
/ˈsʌltri/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: sultrier]
[حالت عالی: sultriest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شرجی
داغ، بسیار گرم و مرطوب
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دمکرده
شرجی
مترادف و متضاد
hot
muggy
torrid
1.The weather was still very sultry.
1. هوا همچنان بسیار شرجی بود.
a sultry summer afternoon
یک بعدازظهر داغ تابستانی
2
پرشوروحرارت
جذاب، شهوانی
مترادف و متضاد
attractive
a dark-haired sultry woman
زنی سیاهموی و جذاب
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
sultana
sulphur-crested cockatoo
sullen
sulky
sulcus centralis
sum
sum-up
sum up
sumac
sumach
کلمات نزدیک
sultana
sultan
sulphuric acid
sulphuric
sulphite
sum
sum total
sum up
sumac
sumerian
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان