1 . خلاصه کردن
[فعل]

to summarize

/ˈsʌməraɪz/
فعل گذرا
[گذشته: summarized] [گذشته: summarized] [گذشته کامل: summarized]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خلاصه کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: جمع‌بندی کردن خلاصه کردن
مترادف و متضاد condense sum up elaborate expand on
  • 1.The results of the research are summarized at the end of the chapter.
    1. نتایج تحقیق در انتهای فصل خلاصه شده‌اند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان