خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بیرون بردن
2 . برداشت کردن (پول از بانک)
3 . نابود کردن
4 . کشیدن (دندان)
5 . سند، مدرک یا وام گرفتن
[فعل]
to take out
/teɪk aʊt/
فعل گذرا
[گذشته: took out]
[گذشته: took out]
[گذشته کامل: taken out]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
بیرون بردن
to take somebody out
کسی را بیرون بردن
1. My dad's taking the whole family out to the theater.
1. پدرم تمام خانواده را برای دیدن تئاتر بیرون میبرد.
2. Our boss took us out for a meal.
2. رئیسمان، ما را برای غذا بیرون برد.
to take something out
چیزی را بیرون بردن
2
برداشت کردن (پول از بانک)
مترادف و متضاد
draw out
withdraw
deposit
to take money out (of something)
پول برداشت کردن (از چیزی)
I took out £50 for the weekend.
من پنجاه پوند برای آخر هفته پول برداشت کردم.
3
نابود کردن
کشتن
مترادف و متضاد
destroy
kill
to take somebody/something out
کسی/چیزی را نابود کردن
They took out two enemy bombers.
آنها دو تا از بمبافکنهای دشمن را نابود کردند.
4
کشیدن (دندان)
بیرون آوردن
مترادف و متضاد
extract
pull out
put in
to take a part of body out
بخشی از بدن را بیرون آوردن
How many teeth did the dentist take out?
آن دندانپزشک چندتا دندان [از دندانهایت را] کشید؟
5
سند، مدرک یا وام گرفتن
از خدمات اجتماعی (مانند بیمه) استفاده کردن
مترادف و متضاد
get
obtain
to take out an insurance policy/a mortgage/a loan
خود را بیمه کردن/وام مسکن گرفتن/وام گرفتن
تصاویر
کلمات نزدیک
take one's time
take one's mind off something
take one's courage in both hands
take one's business elsewhere
take on employees
take out a loan
take out a mortgage
take out all the canned food and open the cans.
take out money
take over
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان