خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مرخصی
[اسم]
time off
/taɪm ɔf/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مرخصی
زمان مرخصی
1.Have you ever had to take time off for health reasons?
1. آیا تا به حال مجبور شدهای به خاطر بیماری مرخصی بگیری؟
تصاویر
کلمات نزدیک
time management
time limit
time is up
time hangs heavy on someone's hands
time goes so fast
time out
time sheet
time signal
time signature
time switch
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان