خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فهرست کارهای روزانه
[اسم]
to-do list
/tu-du lɪst/
قابل شمارش
1
فهرست کارهای روزانه
1.I made a to-do list yesterday.
1. دیروز یک فهرست کارهای روزانه درست کردم.
تصاویر
کلمات نزدیک
to-do
to the point
to the bone
to tell the truth
to somebody’s face
toad
toad-in-the-hole
toadstool
toady
toast
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان