1 . وزغ
[اسم]

toad

/toʊd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 وزغ

معادل ها در دیکشنری فارسی: وزغ
  • 1.she is really afraid of toads.
    1. او به شدت از وزغ ها می ترسد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان