1 . نماد 2 . کوپن 3 . ژتون 4 . جزئی 5 . نمادین
[اسم]

token

/ˈtoʊkən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نماد نشانه، سمبل

معادل ها در دیکشنری فارسی: آیت نشانه آیه
مترادف و متضاد expression mark
  • 1.As a token of our gratitude for all that you have done, we would like you to accept this small gift.
    1. به عنوان نماد قدردانی ما از تمام کارهایی که کردید، می‌خواهیم این هدیه کوچک را قبول کنید.

2 کوپن

مترادف و متضاد coupon voucher
a sugar token
یک کوپن شکر

3 ژتون

معادل ها در دیکشنری فارسی: ژتون
[صفت]

token

/ˈtoʊkən/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more token] [حالت عالی: most token]

4 جزئی ناچیز، کم‌اهمیت

token resistance
مقاومت جزئی

5 نمادین ظاهری

مترادف و متضاد symbolic
  • 1.The announcement was seen as a token gesture.
    1. (آن) اطلاعیه به‌عنوان یک حرکت نمادین دیده شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان