خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قابلتحمل
2 . نسبتاً خوب
[صفت]
tolerable
/tɑːlərəbəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more tolerable]
[حالت عالی: most tolerable]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
قابلتحمل
تحملپذیر، تابآوردنی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
قابل اغماض
قابل تحمل
1.What can make life more tolerable?
1. چه چیزی میتواند زندگی را قابلتحملتر کند؟
2
نسبتاً خوب
مترادف و متضاد
mediocre
1.He was fond of music and had a tolerable voice.
1. او به موسیقی علاقهمند بود و صدای نسبتاً خوبی داشت.
تصاویر
کلمات نزدیک
tokyo
token
tok pisin
toiletries
toilet water
tolerably
tolerance
tolerant
tolerate
toleration
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان