1 . سمی
[صفت]

toxic

/ˈtɑksɪk/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more toxic] [حالت عالی: most toxic]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سمی

معادل ها در دیکشنری فارسی: زهرآلود سمی مسموم
مترادف و متضاد poisonous
  • 1.Disposal of toxic wastes is an ongoing problem.
    1. دور ریختن پسماندهای سمی یک مشکل همیشگی است.
  • 2.toxic chemicals
    2. مواد شیمیایی سمی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان