Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . آزمون و خطا
[اسم]
trial and error
/ˈtraɪəl ænd ˈɛrər/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
آزمون و خطا
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آزمون و خطا
1.Children learn to use computer programs by trial and error.
1. بچهها با آزمون و خطا یاد میگیرند از برنامههای کامپیوتری استفاده کنند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
trial run
trial period
trial judge
trial impression
trial court
trialist
triamcinolone
triangle
triangle defense
triangular
کلمات نزدیک
trial
triage
trey
trevor
tresses
trial period
trial run
triangle
triangular
triathlon
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان