خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عمل جراحی لاغری
2 . قایم کردن
3 . تا کردن و تو زدن (لباس و...)
[اسم]
tuck
/tʌk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
عمل جراحی لاغری
مترادف و متضاد
Abdominoplasty
1.a tummy tuck
1. عمل جراحی لاغری شکم (و پهلو)
[فعل]
to tuck
/tʌk/
فعل گذرا
[گذشته: tucked]
[گذشته: tucked]
[گذشته کامل: tucked]
صرف فعل
2
قایم کردن
1.He tucked the letter behind the books.
1. او نامه را پشت کتابها قایم کرد.
3
تا کردن و تو زدن (لباس و...)
تو کردن
1.She tucked up her skirt and waded into the river.
1. او دامنش را تا کرد و وارد رودخانه شد.
2.Tuck the flap of the envelope in.
2. لبه پاکت نامه را تا کنید.
تصاویر
کلمات نزدیک
tuc
tubular bells
tubular
tubing
tuberose
tuck in
tuck in your shirt. it's out at the back.
tuck shop
tuck up
tucker
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان