خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پرتلاطم
[صفت]
turbulent
/ˈtɜːrbjələnt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more turbulent]
[حالت عالی: most turbulent]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پرتلاطم
آشفته، پر جوش و خروش
معادل ها در دیکشنری فارسی:
متلاطم
مترادف و متضاد
agitated
unruly
1.a short and turbulent career in politics
1. کاری کوتاه و پرتلاطم در سیاست
2.turbulent emotions
2. احساسات آشفته
تصاویر
کلمات نزدیک
turbulence
turbot
turboprop
turbojet
turbocharger
turd
tureen
turf
turf accountant
turgid
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان