خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تقبل (مالی) کردن
[فعل]
to underwrite
/ˌʌndərˈraɪt/
فعل گذرا
[گذشته: underwrote]
[گذشته: underwrote]
[گذشته کامل: underwritten]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
تقبل (مالی) کردن
پشت نویسی کردن
مترادف و متضاد
agree to finance
1.The record company may underwrite the costs of a band’s first tour.
1. شرکت ضبط موسیقی ممکن است هزینه های تور اول گروه را تقبل کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
underworld
underweight
underwear
underwater
undervalued
undeserved
undesirable
undetected
undeterred
undeveloped
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان