Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . با ناراحتی
[قید]
unhappily
/ʌnˈhæpɪli/
غیرقابل مقایسه
1
با ناراحتی
1."I failed the exam", she said unhappily.
1. او با ناراحتی گفت: «من در امتحان رد شدم.»
تصاویر
کلمات نزدیک
ungulate
unguent
unguarded
ungratefulness
ungrateful
unhappiness
unhappy
unharmed
unhealable
unhealthily
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان