خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ناراحت
[صفت]
unhappy
/ʌnˈhæp.i/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: unhappier]
[حالت عالی: unhappiest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ناراحت
غمگین، محزون
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اندوهگین
نامراد
ناکام
ناراحت
ناخشنود
غمگین
گلهمند
اندوهناک
مترادف و متضاد
miserable
sad
sorrowful
cheerful
happy
1.an unhappy childhood.
1. دوران کودکیای غمگین.
2.He made her really unhappy.
2. او موجب ناراحتی او شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
unhappiness
unhappily
ungulate
unguent
unguarded
unharmed
unhealable
unhealthily
unhealthy
unheard
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان