خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بدون اصول اخلاقی
[صفت]
unprincipled
/ʌnˈprɪnsəpld/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more unprincipled]
[حالت عالی: most unprincipled]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بدون اصول اخلاقی
غیراخلاقی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بیشرف
ناجوانمردانه
formal
مترادف و متضاد
dishonest
1.She saw him as an unprincipled opportunist.
1. او آن مرد را یک فرصتطلب و بدوناخلاق یافت.
تصاویر
کلمات نزدیک
unpretentious
unprepared
unprejudiced
unpredictable
unprecedented success
unprintable
unproductive
unprofessional
unprofitable
unpronounced
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان