1 . بدون اصول اخلاقی
[صفت]

unprincipled

/ʌnˈprɪnsəpld/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more unprincipled] [حالت عالی: most unprincipled]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بدون اصول اخلاقی غیراخلاقی

معادل ها در دیکشنری فارسی: بی‌شرف ناجوانمردانه
formal
مترادف و متضاد dishonest
  • 1.She saw him as an unprincipled opportunist.
    1. او آن مرد را یک فرصت‌طلب و بدون‌اخلاق یافت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان