خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بیقیدوشرط
2 . رک و راست
3 . رزرونشده
[صفت]
unreserved
/ˌʌnrɪˈzɜːrvd/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بیقیدوشرط
غیرمشروط، مطلق
formal
1.He has had their unreserved support.
1. او از حمایت بیقیدوشرط آنها بهره برده است.
2
رک و راست
بیپروا، صادق
a tall, unreserved young man
یک مرد جوان بلندقد و رک و راست
3
رزرونشده
1.Unreserved seats are available one hour before the performance.
1. صندلیهای رزرونشده یک ساعت قبل از اجرا قابل استفاده هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
unrequited love
unrequited
unrepresentative
unrepentant
unremitting
unresolved
unresponsive
unrest
unrestrained
unrestricted
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان