Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . تازه به دوران رسیده
[اسم]
upstart
/ˈʌpstɑːɹt/
قابل شمارش
1
تازه به دوران رسیده
نوکیسه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تازه به دوران رسیده
تصاویر
کلمات نزدیک
upstanding
upstairs
upstage
upside down
upside
upstate
upstream
upsurge
uptake
uptight
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان
