1 . رشوه‌گیر
[صفت]

venal

/ˈvinəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more venal] [حالت عالی: most venal]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 رشوه‌گیر پولکی، فاسد

معادل ها در دیکشنری فارسی: پولکی
مترادف و متضاد bribable corruptible honourable
  • 1.the local police officers are notoriously venal.
    1. افسران پلیس محلی به طور بدنامی رشوه‌گیر هستند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان