1 . مجازی 2 . تقریبی
[صفت]

virtual

/ˈvɜr.tʃu.əl/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مجازی

معادل ها در دیکشنری فارسی: مجازی
virtual reality
واقعیت مجازی

2 تقریبی

  • 1.Ten years of bad government had brought about the virtual collapse of the country's economy.
    1. ده سال (داشتن) دولت بد باعث سقوط تقریبی اقتصاد کشور شده بود.
  • 2.War in the region now looks like a virtual certainty.
    2. جنگ در منطقه اکنون مانند قطعیتی تقریبی به‌نظر می‌رسد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان