[قید]

virtually

/ˈvɜr.tʃu.ə.li/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تقریباً

مترادف و متضاد almost nearly
  • 1.I've virtually finished the job.
    1. من تقریباً کار را تمام کرده‌ام.
  • 2.Their twins are virtually identical.
    2. دوقلوهای آنها تقریباً همسان هستند.

2 به‌طور مجازی مجازاً

  • 1.Nowadays all these things can be experienced virtually.
    1. امروزه همه این چیزها می‌توانند به‌طور مجازی تجربه شوند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان