خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مسابقه والیبال
[اسم]
volleyball game
/ˈvɑliˌbɔl geɪm/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مسابقه والیبال
بازی والیبال
1.They were watching a volleyball game on TV.
1. آنها داشتند در تلویزیون مسابقه والیبال تماشا میکردند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
volleyball
vole
volcano
volcanic eruption
volary
volume
voluntarily
voluntary
volunteer
voluptuous
کلمات نزدیک
workroom
clean the house
wash the dishes
means of production
go dancing
camera obscura
paternalism
take out the garbage
fitting
casualty ward
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان