خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . انبار
[اسم]
warehouse
/ˈwerhaʊs/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
انبار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
انبار
1.They work in restaurants and food preparation, in warehouses and manufacturing.
1. آنها در رستوران و تهیه غذا کار می کنند، در بخش انبار و تولید.
تصاویر
کلمات نزدیک
ware
wardship
wardroom
wardrobe
warder
warehouseman
warehousing
wares
warfare
warhead
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان