خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سنگین
2 . مهم
3 . طاقتفرسا
4 . مجابکننده
[صفت]
weighty
/wˈeɪɾi/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: weightier]
[حالت عالی: weightiest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سنگین
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ثقیل
سنگین
formal
a weighty tome
یک کتاب سنگین [قطور]
2
مهم
پراهمیت
formal
1.She didn’t feel like discussing weighty matters.
1. او حال بحث کردن درباره موضوعات مهم را نداشت.
3
طاقتفرسا
کمرشکن
4
مجابکننده
قانعکننده
تصاویر
کلمات نزدیک
weightlifting
weightlifter
weightlessness
weightless
weighting
weir
weird
weirdly
weirdo
welch
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان