خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . الکترود جوشکاری
[اسم]
welding electrode
/wˈɛldɪŋ ɪlˈɛktɹoʊd/
قابل شمارش
1
الکترود جوشکاری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
الکترود
تصاویر
کلمات نزدیک
revocation
healable
teeter-totter
jenny ass
coronary artery
electrostatics
methanol
alcoholic drink
synthetic diamond
natural fibers
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان