خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . در جهت مغرب
2 . بهسوی مغرب
[صفت]
westward
/ˈwestwərd/
غیرقابل مقایسه
1
در جهت مغرب
بهسمت غرب
the one-hour westward flight
پرواز یکساعته بهسمت غرب
[قید]
westward
/ˈwestwərd/
غیرقابل مقایسه
2
بهسوی مغرب
بهسمت غرب
1.He sailed westward.
1. او بهسمت غرب کشتیرانی کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
westminster
westernmost
westernized
westerner
western samoa
westwards
wet
wet behind the ears
wet blanket
wet dock
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان