خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دایه
[اسم]
wet nurse
/wˈɛt nˈɜːs/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دایه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دایه
تصاویر
کلمات نزدیک
wet noodle
wet look
wet dream
wet dock
wet blanket
wetland
wetness
wetsuit
whack
whacked
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان