1 . عقل
[اسم]

wisdom

/ˈwɪzdəm/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 عقل درایت، خرد، دانش

معادل ها در دیکشنری فارسی: تعقل حکمت خرد دانایی درایت عقل
مترادف و متضاد intelligence knowledge sagacity
  • 1.It is often said that wisdom is the product of experience.
    1. اغلب گفته می‌شود که عقل حاصل تجربه است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان