خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عقل
[اسم]
wisdom
/ˈwɪzdəm/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
عقل
درایت، خرد، دانش
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تعقل
حکمت
خرد
دانایی
درایت
عقل
مترادف و متضاد
intelligence
knowledge
sagacity
1.It is often said that wisdom is the product of experience.
1. اغلب گفته میشود که عقل حاصل تجربه است.
تصاویر
کلمات نزدیک
wisconsin
wiry
wiring
wireless
wired
wisdom tooth
wise
wise decision
wise guy
wise owl
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان