خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عاقل
[صفت]
wise
/wɑɪz/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: wiser]
[حالت عالی: wisest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
عاقل
عاقلانه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بخرد
حکیمانه
خردمند
خردمندانه
دانا
دانشمند
عاقل
عاقلانه
فرزانه
مترادف و متضاد
clever
prudent
to be wise to do something
انجام کاری عاقلانه بودن
It’s wise to check whether the flight times have changed before you leave for the airport.
عاقلانه است که قبل از رفتن به فرودگاه چک کنید آیا ساعت پروازها تغییر کردهاند یا نه.
a wise man/decision/choice ...
یک مرد [عاقل]/تصمیم/انتخاب عاقلانه
1. A wise man acts reasonably.
1. مردی عاقل، منطقی عمل میکند.
2. I think you made a wise choice.
2. فکر میکنم که شما انتخاب عاقلانهای کردید.
تصاویر
کلمات نزدیک
wisdom tooth
wisdom
wisconsin
wiry
wiring
wise decision
wise guy
wise owl
wisecrack
wisely
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان