Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . جنگل
[اسم]
woods
/wʊdz/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
جنگل
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جنگل
مترادف و متضاد
forest
woodland
1.We went for a walk in the woods after lunch.
1. بعد از ناهار برای قدم زدن به جنگل رفتیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
woodpecker
woodlouse
woodland
wooden spoon
wooden
woodturning
woodwind
woodwork
woodworking
woodworm
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان