1 . کمی 2 . کمی
[قید]

a little

/ə ˈlɪtəl/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کمی

معادل ها در دیکشنری فارسی: اندکی قدری کمی
  • 1.Last night, I ate a little of everything.
    1. دیشب از همه چیز کمی خوردم.
  • 2.These shoes are a little too big for me.
    2. کفش‌ها کمی زیادی برایم بزرگ هستند.
[تخصیص گر]

a little

/ə ˈlɪtəl/

2 کمی [فقط برای اسامی غیر قابل شمارش]

  • 1.I have some ice cream. Would you like a little?
    1. بستنی دارم. کمی می‌خواهی [کمی برایت بیاورم]؟
  • 2.I speak a little French.
    2. کمی فرانسه صحبت می‌کنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان