1 . تعلیق
[اسم]

Abeyance

/əˈbeɪəns/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تعلیق وقفه

مترادف و متضاد postponement suspension continuation
  • 1.A good judge must hold his or her judgment in abeyance until all the facts in a case have been presented.
    1. یک قاضی خوب باید قضاوت خود را در تعلیق نگه دارد تا زمانیکه همه ی حقایق یک پرونده ارائه شده باشد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان