[صفت]

antiquated

/ˈæntəˌkweɪtəd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more antiquated] [حالت عالی: most antiquated]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 فرسوده کهنه، قدیمی

disapproving
مترادف و متضاد obsolete outdated current modern
  • 1.This antiquated machinery breaks down too frequently.
    1. این دستگاه فرسوده پشت سر هم خراب می شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان