[صفت]

antiseptic

/ˌæntəˈsɛptɪk/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more antiseptic] [حالت عالی: most antiseptic]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ضدعفونی‌کننده

معادل ها در دیکشنری فارسی: آنتی‌سپتیک
مترادف و متضاد disinfectant
  • 1.Cover the burn with an antiseptic dressing.
    1. جای سوختگی را با بانداژی ضدعفونی‌کننده بپوشانید.
[اسم]

antiseptic

/ˌæntəˈsɛptɪk/
قابل شمارش

2 ضدعفونی‌کننده

معادل ها در دیکشنری فارسی: آنتی‌سپتیک گندزدا
مترادف و متضاد disinfectant
  • 1.Put some antiseptic on that wound.
    1. روی آن زخم، کمی ضدعفونی‌کننده بگذار [بریز].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان