[اسم]

antithesis

/ænˈtɪθəsɪs/
قابل شمارش
[جمع: antitheses]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نقطه مقابل تضاد

مترادف و متضاد exact opposite
  • 1.Love is the antithesis of selfishness.
    1. عشق نقطه مقابل خودخواهی است.
  • 2.the sharp antithesis between their views
    2. تضاد شدید بین دو دیدگاه

2 آنتی‌تز (فلسفه)

معادل ها در دیکشنری فارسی: آنتی‌تز
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان