Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . فرسوده
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
antiquated
/ˈæntəˌkweɪtəd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more antiquated]
[حالت عالی: most antiquated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فرسوده
کهنه، قدیمی
disapproving
مترادف و متضاد
obsolete
outdated
current
modern
1.This antiquated machinery breaks down too frequently.
1. این دستگاه فرسوده پشت سر هم خراب می شود.
تصاویر
کلمات نزدیک
antiquarian
antipyretic
antipope
antipodes
antipodean
antique
antiquities
antiquity
antiscorbutic
antiseptic
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان