1 . محاصره 2 . محاصره کردن
[اسم]

blockade

قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 محاصره انسداد

معادل ها در دیکشنری فارسی: محاصره
[فعل]

to blockade

فعل گذرا و ناگذر

2 محاصره کردن بستن راه‌های ارتباطی

معادل ها در دیکشنری فارسی: محاصره کردن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان