1 . پرورش اندام
[اسم]

bodybuilding

/ˈbɑdiˈbɪldɪŋ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پرورش اندام بدنسازی

معادل ها در دیکشنری فارسی: بدن‌سازی پرورش اندام
  • 1.bodybuilding isn't an exciting sport.
    1. پرورش اندام، ورزشی مهیج نیست.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان