[فعل]

to conk out

/kɑŋk aʊt/
فعل ناگذر
[گذشته: conked out] [گذشته: conked out] [گذشته کامل: conked out]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 از کار افتادن

  • 1.My motorbike conked out in the middle of the road.
    1. موتورسیکلتم وسط جاده از کار افتاد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان