خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مشاوره
[اسم]
counseling
/ˈkaʊnsəlɪŋ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مشاوره
معادل ها در دیکشنری فارسی:
رایزنی
1.Many students come to us for counseling.
1. دانش آموزان بسیاری برای مشاوره به ما مراجعه می کند.
2.marriage counseling
2. مشاوره ازدواج
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
counsel
council
coulis
could not care less
coughing
counselor
count
count blessings
countenance
counter
کلمات نزدیک
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان