خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . غواصی
2 . شیرجه (شنا)
3 . تمارض (فوتبال)
[اسم]
diving
/ˈdɑɪv.ɪŋ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
غواصی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
غواصی
1.I want to go diving.
1. میخواهم به غواصی بروم.
2
شیرجه (شنا)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شیرجه
3
تمارض (فوتبال)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تمارض
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
divine service
divine
divided skirt
divided highway
divided
diving cylinder
diving mask
divinity
division
divorce
کلمات نزدیک
divine
divination
dividing line
dividers
dividend
diving board
diving platform
divinity
divisibility
divisible
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان