1 . (مربوط به) خانه 2 . داخلی 3 . خانگی (حیوان) 4 . اهل خانه و زندگی خانوادگی
[صفت]

domestic

/dəˈmes.tɪk/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more domestic] [حالت عالی: most domestic]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 (مربوط به) خانه خانگی

مترادف و متضاد family home household public
domestic appliances/chores...
اسباب [وسایل]/کارهای و... خانه
  • Nowadays there is more sharing of domestic chores.
    امروزه بیشتر تقسیم وظایف (در) کارهای خانه وجود دارد.

2 داخلی

معادل ها در دیکشنری فارسی: خانگی داخلی
مترادف و متضاد internal local national state foreign international
domestic flights/politics ...
پروازهای/سیاست و... داخلی
  • 1. our nation’s domestic affairs
    1. روابط داخلی کشور ما
  • 2. US foreign and domestic policy
    2. سیاست خارجی و داخلی آمریکا

3 خانگی (حیوان) اهلی

معادل ها در دیکشنری فارسی: اهلی
domestic dogs
سگ‌های اهلی

4 اهل خانه و زندگی خانوادگی

  • 1.I'm not a very domestic sort of person.
    1. من خیلی اهل خانه و زندگی خانوادگی نیستم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان